سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی دست های نویسندگان، اگر بدانی ، خود می توانی نوشت!!!
سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی دست های نویسندگان، اگر بدانی ، خود می توانی نوشت!!!
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
دلتنگی همیشه از ندیدن نیست لحظه های دیدار با همه ی زیبایی هایش گاه پر از دلتنگیست …
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “ تو ” که سالها منتظر در زدنت بودم . . .
مینویسم از یک عمر پر از عشق، عشقی که با تو پایانی ندارد
دلم برای دفترم تنگ شده ، دفتری که پر از خاطرات با تو بودن است
جهت خواندن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
قدم می زد درون رویاهایش ، دردو دل می کرد با آرزوهایش ، صحبت می کرد با همزبانش. ساده بود و بی ریا ، خسته از یک فریاد بی صدا!
دوست داشت در یک جا گم شود، جایی که درآن مهر و محبت حس شود.
جهت خواندن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
تعداد صفحات : 3