رایحه ای ببویمت، نرگس خوب روی من / بگذار تا بجویمت ، ای همه جستجوی من
راز دلم بگویمت ، ای همه گفتگوی من /خون جگر ، خبر کند قصه مو به موی من . . .
چشمههای نور را ازدیده جاری میکنیم / تا بیائی جمعهها را بیقراری میکنیم
در شقایقزارها با اشک سرداران عشق / ردّ پای خستهات را مشکباری میکنیم . . .
ای طبیبا بسر بستر بیمار بیا بهر دلداری دلسوخته زار بیا
تو که دل را به نگاهی بربودی زکفم بپرستاری بیمار دل افکار بیا . . .
به امید ظهورش . . .