می گفت واعظی سخن از خلقت بشر
کاین کار جز مشیت پروردگار نیست
در نیمه راه موعظه مردی به پای خواست
گفتا که حرفها ی تو غیر از شعار نیست
میمون بود که جد حقیقی ما بود
وین از برای نوع بشر ننگ و عار نیست
خندید واعظ و به تمسخر به مرد گفت
ما را به خانواده ی سرکار کار نیست