loading...
فـــــــرد اس ام اس | عاشقانه،فلسفی،سرکاری،تبریک،تسلیت
Meysam Kasiri بازدید : 267 چهارشنبه 1391/06/15 نظرات (0)

بدون شرح ...!

 

از علامه جعفری می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدی ؟!

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنند و اظهار میكنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :

«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت .

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می شد . آنسال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آنسال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع !

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف ، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید . سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی .

گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟

معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار )

نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است».

برچسب ها اخبار واقعي ! , خبر واقعي ! , دانلود جديد ترين اخبار واقعي ! , اخبار جديد واقعي ! , بهترين اخبار واقعي ! , سايت اخبار واقعي ! , خبر هاي واقعي ! , خبر جديد درباره واقعي ! , خبر واقعي ! , خبر توپ واقعي ! , خبر تازه واقعي ! , خبر واقعي واقعي ! , آخرين اخبار واقعي ! , آخرين خبر واقعي ! , آخرين خبر درباره واقعي ! , واقعه واقعي ! , خبر تلخ واقعي ! , خبر خوش واقعي ! , خبر خنده دار واقعي ! , خبر ناراحت کننده واقعي ! , خبر داغ واقعي ! , خبر هاي اين ماه واقعي ! , خبر هاي امروز واقعي ! , درباره خبر واقعي ! , اخبار داستان واقعي , خبر داستان واقعي , دانلود جديد ترين اخبار داستان واقعي , اخبار جديد داستان واقعي , بهترين اخبار داستان واقعي , سايت اخبار داستان واقعي , خبر هاي داستان واقعي , خبر جديد درباره داستان واقعي , خبر داستان واقعي , خبر توپ داستان واقعي , خبر تازه داستان واقعي , خبر واقعي داستان واقعي , آخرين اخبار داستان واقعي , آخرين خبر داستان واقعي , آخرين خبر درباره داستان واقعي , واقعه داستان واقعي , خبر تلخ داستان واقعي , خبر خوش داستان واقعي , خبر خنده دار داستان واقعي , خبر ناراحت کننده داستان واقعي , خبر داغ داستان واقعي , خبر هاي اين ماه داستان واقعي , خبر هاي امروز داستان واقعي , درباره خبر داستان واقعي , اخبار داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , دانلود جديد ترين اخبار داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , اخبار جديد داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , بهترين اخبار داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , سايت اخبار داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر هاي داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر جديد درباره داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر توپ داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر تازه داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر واقعي داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , آخرين اخبار داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , آخرين خبر داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , آخرين خبر درباره داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , واقعه داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر تلخ داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر خوش داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر خنده دار داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر ناراحت کننده داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر داغ داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر هاي اين ماه داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , خبر هاي امروز داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) , درباره خبر داستان واقعي ((زيباترين دختر روزگار)) ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 468
  • کل نظرات : 43
  • افراد آنلاین : 168
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 316
  • آی پی دیروز : 53
  • بازدید امروز : 734
  • باردید دیروز : 90
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,379
  • بازدید ماه : 1,379
  • بازدید سال : 27,712
  • بازدید کلی : 770,195