پرستو ها چرا پرواز کرديد
جدايي را شما آغاز کرديد
خوشا آنانکه دلداري ندارند
به عشقو عاشقي کاري ندارند
خداحافظ براي تو رهايي
براي من فقط درد جدايي
خداحافظ براي تو چه آسان
ولي قلبم ز واژه اش چه سوزان
خداحافظ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خداحافظ طلوعم
خداحافظ غروبم
خداحافظ تو اي تنها اميدم
خداحافظ تو اي تنها اميدم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدانگهدار عزيزم
اما نميشه باورم
توي چشام نگاه نکنين لحظه هاي آخرم
آخه چطور دلم بياد
چشماتو گريون ببينم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ميرم ولي اين و بدون
چشم انتظارت ميشينم
ميرم ولي گريه نکن
نذار از عشقت بميرم
اگر توو اوج بي کسي
با عکست آروم بگيرم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ميرم ولي بدون يکي
خيلي تو رو دوست داره
يکي که از دوريه تو
سر به بيابون ميزنه
خدانگهدار عزيزم
خدانگهدار عزيزم
دارم ميرم از اين ديار
اينجا کسي منو نخواست
تو هم منو تنها بذار
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اي که از اول جاده به سکوت شدي گرفتار / منو از خاطره کم کن ، تا ابد خدا نگهدار . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ميروم شايد كمي حال شما بهتر شود
ميگذارم با خيالت روزگارم سر شود
خدا حافظ براي هميشه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
...پايان راه کاملاً پيداست!
مي دهم قابش کنند
کنايه هايت را به رسم يادگاري.
و به همان ديوار مياويزمش!
جاي همان دستخط تماشائي................. خداحافظ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برو اي خوب من ، هم بغض دريا شو ، خداحافظ !
برو با بي کسي هايت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمي خواهم که « ما » معنا کنم ديگر ...
برو با يک « من» ديگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قصه به پايان رسيد و من همچنان در خيال چشمان سياه تو ام
که ساده فريبم داد ! قصه به پايان رسيد و من هنوز بي عشق تو
از تمام رويا ها دلگيرم خداحافظ .............
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نميتونم ببخشمت دور شو برو نبينمت
تيكه اي بودي از دلم گنديدي و بريدمت
...... خدا حافظ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از تو تنها يک حس
مانده با من امشب
که تو را گم بکنم
پيش بيهودگي احساسم
آخرين بار،
سلام.
آخرين بار،
خدا حافظ تو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رفتي اما من پنجره را تا قيامت باز ميگذارم مگر يک روز از خم کوچه نمايان شوي
وبرايم دستي تکان دهي
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باور کن که نيازي نيست
به ياد کسي که نيست ......
اولش ترسناک ، بعد دردناک ، و بعد آزاد و رها و شاد ...........
فراموش مي کنم!
خدا حافظ