دستم به دامانت در این آغاز فصل سرد / آخر سکوت تو غزل را می کشد برگرد
آوار غم بر شانه های شهر را بنگر / شعری بخوان آرامشی پیدا کند این درد
به امید روزی که همه ی پیامک های جهان این باشد: ” مهدی فاطمه آمد . “
روزی هزار بار دلت را شکسته ام * بیخود به انتظار آمدنت نشسته ام
هر روز این تویی که دعا میکنی برای من * و من هر روز گناه کار تر از گذشته ام
تو غصه میخوری و گریه میکنی و غمگینی * دلیل آن هم منم که آب از سر گذشته ام
چشمان تو کم سو شده از بس گریستی * من عین خیالم نیست ، چه راحت نشسته ام !
هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی * هم عهد خویش هم دلت را شکسته ام
امروز جمعه نیست ولی قول میدهم * با بغض های گلویم و دل شکسته ام
میخواهم از نو ، نوکر خوب شما شوم * آقا نجاتم بده ، از گناه خسته ام
اللهم عجل لولیک الفرج
خواستم شکوه نمایم ،به دلم بد آمد
یادم افتاد،کسی هست که خواهد آمد
عطر نرگس ،همه جا آید و گل میخندد
چه شبی میشود آن شب که علم بردارد