برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که ما معنا کنم دیگر
برو با یک من دیگر بمان ما شو ، خداحافظ !
خداحافظ
که تو را گم بکنم پیش بیهودگی احساسم
آخرین بار، سلام
آخرین بار ، خدا حافظ تو
رفتی اما من پنجره را تا قیامت باز میگذارم مگر یک روز از خم کوچه نمایان شوی و برایم دستی تکان دهی
باور کن که نیازی نیست به یاد کسی که نیست
اولش ترسناک ، بعد دردناک ، و بعد آزاد و رها و شاد
خدا حافظ
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی
ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با خداحافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه
از زندگیت بیرون میروم برای همیشه ! مثل همیشه عقربه ها نمیزارن حرف بزنم . خیلی دیره ، میدونستم دیر میشه . اینو از همون سلام اول فهمیدم ! پس تا دیر نشده خداحافظ
تو این رویای سردرگم خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه ای بودی تو دست سرد این مردم
خداحافظ گل پونه که بارونی نمیتونه
طلسم رو بر داره از این پاییز دیوونه